آه ، سکس های زن و شوهری این عروسی!

نمایش فیلم های سکسی پورنو: 4598
دسته بزرگسالان این فیلم پورنو
داستانهای Ero, سکس های زن و شوهری,
من و ناتاشا تصمیم گرفتیم که عروسی را بازی نکنیم بلکه کوپن بگیریم و یک ماه عسل را در جمهوری دومینیکن بگذرانیم. نه یک ماه بلکه دو هفته در بهشت ​​است. اما این اتفاق افتاد که پرواز فقط روز بعد از عروسی بود. و وقتی یکی از کارمندان کاخ عروسی شناسنامه ازدواج را به ما تحویل داد ، پدرم ضمن تبریک به من ، کلیدهای آپارتمان را در کف من قرار داد. "وی گفت:" این هدیه ای برای شما است. " - تاکنون فقط یک اتاق و ناپدید شده اند. فقط یک تختخواب بزرگ وجود دارد و شما امروز به هیچ چیز دیگری احتیاج ندارید. سپس یک رستوران با یک جشن شیک و جذاب فقط برای چند نفر از نزدیکترین افراد وجود داشت که بعد از آن شاهد و ما شاهدین ما به یک آپارتمان جدید رفتیم که آنها نمی توانند منتظر دیدن آن باشند. قبلاً بسیار مست که وارد خانه شده بود ، معلوم شد که پدر ، علاوه بر تختخواب ، یک جعبه دیگر شامپاین و دوربین خریداری کرده است. مجبور شدم از گردن بنوشم. در ابتدا فقط بطری را تحویل دادیم و به نوبه خود نوشیدیم و بعد هم فقط آن را به روی همه باز کردیم.جایی برای نشستن جز تختخواب کتانی تازه و احتیاطی وجود ندارد و هر از چندگاهی روی پشت خود می چسباندیم و در طول این دروغ گفتن ، آرینا این ایده را پیدا کرد که عمل انتقال را ترتیب دهد عروس به شوهرش - که تو این همه را دوست دارم درست مثل امروز. و حتی بعد از عروسی طلایی بوسه زد. ایگور ، به عنوان شاهد و بهترین دوست همسران بروید و یک همسر پرشور را به تصویر بکشید. و شما ، اولگ ، از این همه برای تاریخ عکس می گیرید. به انگشتان همسر جوان نگاه کنید! ایگور ، هر کدام را به نوبت ببوسید. عکس هایی از ایگور گرفتم که انگشتان همسرم را می بوسید و احساس کردم این بازی شروع به روشن کردن من می کند. من فکر می کنم که این باعث شد ایگور هم خوب شود. "و مکانهای او چیست؟" دوست من پرسید: "و چه گوش ... و چه بینی ... و چه چشم ..." ایگور ، عجله نکنید زیرا فوکوس اتوماتیک و فلاش وقت برای آتش زدن ندارند. "من از دوستم پرسیدم:" و چه گونه ای وجود دارد. " گونه ها - و کمرنگ بر روی چانه اش چیست ... و گردن یخی او چیست ... و چه لبهای شیرین ... و عکس گرفتم که چگونه دوستم همسر من را می بوسید. و از آنجا که آنها ایستاده اند به طوری که من می توانم همه چیز را با جزئیات نبینم ، خواستم کمی دور بچرخم و چند عکس دیگر بگیرم. لنکا با چشمان بسته بوسید و حتی پای راستش را خم کرد. هنگام بوسیدن ، او همیشه این کار را انجام می داد وقتی که بسیار هیجان زده بود. "و پاهای لاغر او چیست؟" آرینا گفت: و ایگور از لبهایش نگاه کرد ، زانو زد و شروع به بوسیدن پاهای همسرم کرد که از مچ پا بلندتر و بالاتر بود ، در حالی که بلند شد. لباس بلند وقتی به زانو درآورد ، با سؤال از من نگاه کرد و من به راحتی تکان خوردم.می دیدم چقدر لنکا هیجان زده است و می خواستم او همین هیجان را از او جلب کند. در سکس های زن و شوهری همین حال ، آرینا از رختخواب بلند شد و سینه بند لباس را بلند کرد به طوری که حتی از بالا می توانم نه تنها لبه های جوراب زنانه ساق بلند ، بلکه شورت های توری را نیز ببینم. ایگور پای خود را بالاتر از جوراب زنانه بوسید ، من آن را از بالا عکاسی کردم ، سپس چمباتمه زدم ، تقریباً به پایین سقوط کردم. و تنها چیزی که من را از سقوط نجات داد این بود که توانستم زانوی همسر تازه ساخته ام را بگیرم. من خواستم دوباره دستکاری را تکرار کنم تا این کار از زانو خارج شود. ایگور مشتاقانه بوسه را بر روی ران راست تکرار کرد ، سپس سمت چپ تقریباً در شورت بود و آماده رفتن حتی بالاتر بود ، اما آرینا لبه لباس لنینا را پایین آورد و گفت: "و ما نیز شانه های شگفت انگیزی داریم ... شکل لباس به گونه ای بود که یک شانه باز بود. و دوم بسته است. ایگور از زانو بلند شد و لنکا هنوز با چشمان بسته ، شانه خود را برای بوسه چرخاند. "و زیبایی ما دو شانه دارد" ، آرینا شیرین آواز داد و شانه دوم عروس را لخت کرد. و در حالی که ایگور در حال بوسه شانه دوم بود ، هیچ چیز دیگری که لباس را با اندکی پوشیدن لباس نگه داشت ، به طبقه پایین رفت.از این کل فرآیند من به حد هیجان زده شدم و نمی دانستم چگونه با پانسمان کردن همسرم ارتباط برقرار کند ، و در همان زمان جالب بود ، و کی خودش بازی هیجان انگیز را متوقف کنید. Lenka ساکت ایستاد. شاید منتظر من باشد تا به نوعی عکس العمل نشان دهد ، یا شاید فقط از آن لذت برده باشد و نمی خواست آن را از دست بدهد ، زیرا ایگور قبلاً با شوق بوسه های سینه بند را در نیمه شفاف خود و تارهای باریک و نوار باریک و توری شفاف به حداکثر بوسید. شورت باریک و این واقعیت که این کار در حضور همسرش انجام شده است ، که از این همه عکس گرفته است ، یک قطعه خاصیت اضافه کرد. "و ما همچنین سینه های شیرینی داریم که بعداً به بچه های کوچک غذا می بخشد ... در ضمن ، آنها به دیوانه پسران ما نیاز دارند ... فکر می کنم که این پایان می یابد با این واقعیت که در بهترین حالت ایگور سینه بند را می بوسد. اما آرینا به طرز ماهرانه ای قلاب را گرفت و سینه بند بدون تسمه به زمین افتاد. درست است ، آرینا که پشت سر ایستاده بود ، بلافاصله سینه هایش را با دستان خود پوشاند. لنکا کمی غافلگیر شد ، چشمانش را باز کرد ، به من نگاه کرد. با لبخندی به او برگشتم و گفتم ، از هیجان خشک است ، گفتم: "همه چیز خوب است ، عزیزم. این را همه به عنوان مجوز ادامه نمایش درک کردند. لنکا تکیه داد و خودش را به دوستش فشار داد ، و او یک دست را دور کرد ، در معرض آغوش همسر جدیدش و همه چیز او با صدای شیرین گفت: - اما در اینجا ما آن را دوست دارم
سایتهای برتر پورنو رایگان